۱۳۸۹ فروردین ۲۰, جمعه

ابوالفضل عابدینی به یازده سال زندان محکوم شد

خبرگزاری هرانا – ابوالفضل عابدینی نصر ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اهواز به 11 سال حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، شعبه یکم دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی خبرنگار مستقل و از مسئولین سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران را به اتهامات ارتباط با دول متخاصم (5 سال)، عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر درایران (5 سال) و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه (1 سال) و در مجموع به 11 سال حبس تعزیری محکوم نمود.
یکی از استنادات دادستان در خصوص اتهام عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران کارت ویزیت عابدینی با عنوان "مسئول روابط عمومی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران" است که ضمیمه پرونده شده بود.
حکم زندان ابوالفضل عابدینی اواخر اسفندماه 1388 صادر شده و9 فروردین ماه امسال به آقای دکتر محمد اولیایی فرد وکیل ایشان ابلاغ شد.این حکم مربوط به پرونده پیشین آقای عابدینی است که به بازداشت ایشان در تیرماه سال گذشته 1388   و آزادی با قید وثیقه 300 میلیونی در آبان ماه همان سال منجر شد.
ابوالفضل عابدینی آخرین بار نیمه شب 11 اسفند ماه 1388 در منزل مسکونی خود در رامهرمز با محاصره منزل و ضرب و شتم شدید دستگیر گردید و به انفرادی بند2 الف زندان اوین منتقل شد که علیرغم گذشت بیش از یکماه، اتهامات پرونده جدید هنوز به دکتر اولیایی وکیل ایشان ابلاغ نگردیده است.
دسته بندي جستاري: بخش سرور ابوالفضل عابدینی

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

رنجنامه مادر ابوالفضل عابدینی

آن شب ابوالفضل در آغوشم غنوده بود
آن شب ابوالفضل به دامانم پناه آورده بود.
ومن دلشاد بودم که می توانم تا سپیده ی صبح به چهره ی رنج کشیده اش خیره شوم تا گوشه ای از شکوه های نگفته اش را بخوانم.تا زخم های شلاق وتازیانه ی نابکاران را که از من می پوشاند تیمار کنم. می خواستم تا صبح به سینه ی سوزانم بفشارمش تا جبران شبهای فراقمان گردد. ناگاه در سکوت شب گرفتار شبیخون شدیم ،راهزنان وحشیانه به آشیانه مان حمله ور شدند.حاضر بودم همه ی ثروت نیاندوخته ام را پیشکش کنم تا خلوت مادر وفرزندی مان را برهم نریزند.تا دوباره بال وپر مرغ خوش خوانم را نسوزانند، تا روشنای خانه ام را ظلمتکده نسازند. تا خواب خوش فرزندم را نیاشوبند واز بستر آرام به حبسش نکشانند .تا باز مدهوش عطر نافه مشکین آهوی رمیده ام نگردم تا باز گل رویش را در رخت زندان پژمرده نیابم.همه تن سپر شدم ،سپری پیر وناتوان در برابر سپاهی یاغی که برای به چنگ آوردن جگر گوشه ام تا بن دندان مسلح آمده بودند . در برابر یورش یک لشکر که هر چه سر راهشان بود درهم کوبیدند تا به جان جانانم دست یابند ، دستان لرزانم را حصار تنش کردم. خودم را پیش انداختم تا مرا جای او ببرند .زندان جای دلبند من نیست. زندان روزگار جوانی جوانکم را ربود.گفتم از گیس سپیدم شرم مکن. مرا جای او دربند کن ، بگذار پسرکم دمی بیاساید. شرم نکرد،بر جان رنجورم تاخت.

کدام مادری است که واهمه کند از آنکه رنج پسر به جان خَرَد؟
صیاد شرم نکرد ،دام گستراند،پر پرواز کبوتر بچه ام را چید و در قفس افکندش . ابوالفضل عابدینی قربانی تمام قد عشق به ایران است . در زمانه ای که تنها وتنها به جرم وطن پرستی ، جوانیِ جوانان وطن در سلول های تنگ و تاریک انفرادی ، به سرگردانی و انتقال از این زندان به آن بازداشتگاه ، از دادگاه انقلاب به دادستانی ، تحت انواع فشارها و شکنجه ها ، توهین ها و تهدیدها ، با اعمال محرومیت های مختلف ، احضارها و بازجویی های طولانی و مکرر سپری می گردد .

این منم ، مادر ابوالفضل عابدینی که انسانیت را به او آموختم و زندگی با شرافت را پیش از هر چیز از اوخواستم . آموزه های کودکی او وجودش را از عشق به همنوع مالامال کرد تا بدان جا که امروز دلیرانه برای دفاع از حقوق پایمال گشته کارگان وطنش ، معلمان سرزمینش و رانندگان شرکت واحد پیش قدم شود .ابوالفضل عابدینی از خطه ی خوزستان و از دامان ایل بختیاری برخاسته ، از همین روست که ظلم و بیداد را تاب نمی آورد و در برابر اهریمن بی عدالتی خروشی جاودانه سر داده ، دلسوزی برای مام وطن و تلاش پیگیر برای سربلندی ایران از اوان نوجوانی در وجودش نهادینه گشته و تا به امروز که سربازی راستین برای آزادی ایران به شمار می آید .
سالهاست که فعالیت های میهن پرستانه ی ابوالفضل عابدینی خاری است در چشم تجزیه طلبان خوزستان .برای جوان ۲۸ ساله ای که شیفته ی تاریخ و فرهنگ پربار ایران است ، که اتحاد کرد و ترک و بلوچ و بختیاری و ترکمن را فرا راه خویش قرار داده ، برای قلب پر مهری که به عشق ایران می تپد ، برای سر پر شوری که سودایی جز مالکیت قطعی ایران بر جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسا ندارد ، برای جوانی چنین معتقد که در جو فشار و خفقان کنونی ، ماندن و ساختن ملک ایران را به رفتن و آسودن به بهای همه ی سختی ها به جان خریده ، برای جوان غیرتمندی که گشاده دستی در واگذاری سهم ایران در دریای مازندران را به هیچ روی بر نمی تابد ، برای مبارزی که زبان گویای دردها و رنج های کارگران این سرزمین است ، زندان جایگاه مناسبی نیست